عاشق که از صحبت کردن با معشوق خسته نمی شود : 

 

صد هزاران دام و دانه است ای خدا / ما چو مرغان حریص بی نوا

 

دم بدم ما بستهٔ دام نویم / هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

 

اول ای جان دفع شر موش کن /  وانگهان در جمع گندم جوش کن